چهارشنبه ۱۴ خرداد ۰۴

نجمه زارع

شعر و ادبیات

نجمه زارع یکی از نخبگان ادبیات استان قم در سه دهه اخیر است که توانست با جوایز متعدد و سبک نوین شعری خود، به محبوبیت فوق العاده ای در بین علاقه مندان ادبیات دست یافت.
همه مردم دنیا شعر را روزنه امید و راه بیان احساسات می‌دانند و با آن انس دارند؛ اما این امر در بین ایرانیان عمیق‌تر بوده و شعر در متن زندگی‌شان جریان داشته است؛ زیرا در همه آیین‌های سنتی این سرزمین شعر و شعرخوانی جایگاهی ثابت و رفیع دارند به همین دلیل شاعران همواره مورد مهر مردم هستند.
شاعران باهنر و استعداد فطری‌شان باجان بخشیدن به واژگان رنگ امید و عشق به زندگی آدم‌ها می‌دهند.
در آسمان ادبیان ایران، شاعران بزرگ و نامدار زیادی وجود دارند که الهامی برای تولد ستارگان جدید هستند؛ یکی از این ستارگان آسمان ادبیات، نجمه زارع، شاعر جوان قمی، بود که در جوانی شمع زندگی‌اش خاموش شد.
نجمه زارع در آخرین روزهای آذر سال 1361 در شهرستان کازرون به دنیا سلام گفت و در شش‌ماهگی به همراه خانواده‌اش راهی قم شد و در آنجا ساکن شدند. دوران مدرسه را در قم گذراندن و سال 79 تا 81 در دانشگاه همدان رشته‌ عمران را فرا گرفت.این شاعران جوان برای شعر دوستان اوایل دهه هشتاد شاعری منحصر به فرد و نوین بود؛ شاعری که شعرهایش مثل سکانس‌های یک فیلم جان داشت و برای اهل شعر و ادب قم، روزنه‌ای نو در فرهنگ شعر استان قم بود؛ اما این ستاره آسمان ادبیات قم در آخرین ماه‌های 23 سالگی‌اش و در آخرین روز شهریورماه سال 1384 در بیمارستان گلپایگانی بر اثر تزریق داروی بیهوشی، به قول شعرهایش تسلیم آن سرنوشت سه حرفی شد و با شتاب این جهان بی‌مهر را ترک کرد.
آنچه او را به ذهن جوانان هم نسلش پیوند جاودانه داد، نگاه شاعرانه و عمیق اش بین حوادث اجتماعی، دردهای ناگفته نسلی که عادت به برون داد درونیات روحی شان نداشتند، سخن های نوگرایانه و در زمان خود جسورانه، نگاه نقادانه به آنچه در اطرافش می گذشت و همچنین به کارگیری یک زبان و ادبیات جدید در سرایش شعر بود. زبانی که هم نسلان او آن را بسیار دوست داشتند. او در بیان عوالم احساسی، یک استاد چیره دست بود و آنچنان روحیات یک جوان 20 ساله را به تصویر می کشید که همگان حس هم ذات پنداری با شعرش می کردند. حال چه آن حس را تجربه کرده بودند و چه نه.
کار بزرگ دیگری که زارع در قم انجام داد، نشان دادن قدرت یک نسل و یک قشر مهم و تاثیرگذار در جامعه بود به نام دختر. او با توانایی خارق العاده اش در سرایش شعر در ابعاد مختلف مذهبی، اجتماعی و فرهنگی و زمینه های سنتی ادبی، به همه دختران قمی جرات و جسارت حضور در این عرصه ها را داد. دختری که سروده هایش مردان را بیشتر از دختران تحت تاثیر قرار داد.
اما هر چه بود، مرگ غم انگیز و ناگهانی اش در روزهایی که خود را برای آغاز یک زندگی مشترک آماده می کرد، فضای فرهنگی قم و حتی کشور را تحت تاثیر قرارداد و کشور یکی از نوابغ واستعدادهای برجسته خود را از دست داد.
نجمه زارع در دوران کوتاه زندگی خود با حدود 30 عنوان برگزیده در کنگره‌های شعر و سرایش 4 دفتر شعر، نام خود را در حافظه‌ی ادبی ایران ثبت نمود.

غم که می آید در و دیوار، شاعر می شود
در تو زندانی ترین رفتار، شاعر می شود
می نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی
خط کش و نقاله و پرگار، شاعر می شود
تا چه حد این حرف ها را می توانی حس کنی؟
حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می شود
تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم
از تو تا دورم دلم انگار شاعر می شود

نجمه زارع

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.