فروغ فرخزاد یکی دیگر از زنان نامدار شعر و ادب ایران است که بهعنوان کارگردان و مستندساز هم شناخته میشود. او در سال ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد و در سال ۴۵ درحالیکه تنها ۳۲ سال داشت در یک تصادف رانندگی درگذشت. فروغ شعر را از سن کم آغاز کرد و اولین مجموعه شعرهای او به سبک نیمایی سروده شدند. او بعدها با ابراهیم گلستان آشنا شد و از او تأثیر زیادی گرفت.
او یکبار در زندگیاش ازدواج کرد که همسرش، معشوقش پرویز شاپور بود اما نتوانستند با هم زندگی کنند و این ازدواج به طلاق ختم شد. او طرفدار حقوق زنان بود و از اولین زنان فمینیست شناخته شده در ایران بهحساب میآید. فروغ بسیار محبوب بود. فروغ مجموعه شعرهای مختلفی دارد که از میان آنها میتوان به تولدی دیگر، ایمان بیاوریم به فصل سرد و اسیر اشاره کرد.
شعر فروغ برخلاف بسیاری از شاعران هم عصرش شعر زمان و زمانه است، شعری مدرن که بازنمایی زندگی شهری را در آن میتوان یافت. او از معدود شاعرانی است که صدای زنانه را وارد شعر کرده است و به جای سوژه قراردادن زن، آن را به صدایی بلند و شنیدنی تبدیل کرده است. شعر فروغ فرخزاد شعری زنده، پویا و بدون مرز زمانی است.
او در اشعارش نگاهی انتقادی دارد و حتی از انتقاد کردن از خودش هم ابایی ندارد. فروغ شاعری زمینی است و به جای پرداختن به مفاهیم انتزاعی و خیالانگیز به مسائل روز و زندگی و آدمها میپردازد و زیستن را آنطور که هست تصویر میکند.
در شب کوچک من، افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهره یِ ویرانیست
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
در شب اکنون چیزی می گذرد
ماه سرخ است و مشوش
و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است
ابرها، همچون انبوه عزاداران
لحظه یِ باریدن را گوئی منتظرند
لحظه ای و پس از آن،.هیج
پشت این پنجره شب دارد می لرزد
و زمین دارد
باز می ماند از چرخش
پشت این پنجره یک نامعلوم
نگران من و توست
ای سراپایت سبز
دستهایت را چون خاطره ای سوزان،
در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش لبهای عاشق من بسپار
باد ما را با خود خواهد برد
باد ما را با خود خواهد برد..!
#فروغ_فرخزاد